فرسودگی و شکنندگی جمهوری اسلامی پس از جنگ دوازده روزه
Manage episode 516186249 series 3666815
جنگ برقآسای دوازده روزه چرخشگاهی در تاریخ جمهوری اسلامی بود. بررسی پیامدهای آن، موضوعی است که هنوز ذهن بسیاری از کارشناسان را در گوشه و کنار جهان به ویژه در ایران به خود مشغول کرده است. کارشناسان بر این عقیدهاند که پس از آن جنگ، جمهوری اسلامی دیگر آن نظامی نیست که ما میشناختیم. کم و بیش همۀ آنان میپذیرند که پس از آن جنگ، جمهوری اسلامی نتوانسته است خود را از نظر نظامی، امنیتی، اقتصادی و حتی سیاسی بازسازی کند.
جنگ دوازده روزه احساسات ملی ایرانیان را برانگیخت. اما، برخلاف پیشبینیهایی که میشد، مردم ایران نه با رژیم بیعت کردند و نه به پیشواز ارتش بیگانه رفتند. ایران یکی از کهنترین کشورهای جهان است و ایرانیان در آن دوازده روز نشان دادند که احساس ملی در آنان بسیار نیرومندتر و ژرفتر از مردم حتی بیشتر کشورهای غربی است. بنابراین، میتوان گفت که برخلاف رژیم حاکم بر ایران، ایرانیان از آن جنگ سربلند بیرون آمدند.
از همان روزهای نخستِ جنگ، مردم در عین مخالفت با تهاجم بیگانه به کشور، زبان به انتقاد از رژیم گشودند و گفتند: «این جنگ، جنگ ما نیست». این را نه تنها مخالفان شناخته شدۀ رژیم بلکه کسانی هم که پیشتر از رژیم حمایت میکردند بر زبان آوردند. بسیاری آشکارا گفتند که وفاداری به میهن به معنای حمایت از رژیم اسلامی نیست. آن جنگ نشان داد که بسیاری از کسانی که در گذشته وابسته و وفادار به نظام شناخته میشدند از رژیم فاصله گرفتهاند.
اکنون مجموعهای از واقعیتها نشان میدهد که جمهوری اسلامی پس از آن جنگ، چه در میان مردم و چه در منطقه، اعتبار خود را بهکل از دست داده است. جمهوری اسلامی در حالی وارد آن جنگ نابرابر شد که پیش از آن، به سبب بحرانهای اقتصادی، زیرساختهای ناکارآمد و نارضایتی فزایندۀ مردم در سراشیبی زوال افتاده بود. سالهاست کمبود آب، برق و گاز به امری عادی تبدیل شده است و ناتوانی رژیم در حل این مشکلات اساسی، به ناامیدی همگانی انجامیده است.
جنگ با برانگیختن حس ملی، برخلاف آنچه عدهای گمان میکردند، مردم را به آرامش و بردباری در برابر رژیم دعوت کرد. پیش از جنگ، سالها بود کارشناسان از زوال نهادهای جمهوری اسلامی و فروپاشی ساختاری رژیم بر اثر مشکلات اقتصادی و اجتماعی سخن میگفتند. جنگ این روند برگشتناپذیر را تندتر کرد. ایران اکنون در وضع فروپاشی ساختاری نه تنها از نظر سیاسی بلکه از نظر نهادی نیز قرار گرفته است.
به گفتۀ کارشناسان، این وضع لزوماً به این معنا نیست که به زودی شاهد تغییر رژیم به شیوۀ کلاسیک مانند افغانستان یا عراق خواهیم بود، بلکه به این معناست که رژیم در سراشیبی زوال افتاده و به سوی «فروپاشی» میرود. دولت از انجام دادن اساسیترین وظایف خود فرومانده است.
پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ استراتژی جمهوری اسلامی برای حضور نظامی و قدرتنمایی در منطقه با سرعتی باورنکردنی به شکست انجامید. گروههای نیابتیاش مانند حزبالله و شبهنظامیان گوناگون در سوریه، لبنان، یمن و عراق کم و بیش نابود شدند و جمهوری اسلامی توان بازدارندگیاش را بهکل از دست داد. در جنگ دوازده روزه همۀ آن گروهها زمینگیر شده بودند. حزبالله حتی یک موشک به سوی اسرائیل شلیک نکرد.
بعضی از مقامهای بلندپایۀ رژیم با آگاهی از شکست این استراتژی، اعتماد به نفس خود را از دست دادهاند. در میان مقامهای ارشد پیشین کم نیستند کسانی که بگویند چهل و هفت سال شعار برای زدودن اسرائیل از نقشۀ جهان پرهزینه و بیهوده بوده است. هنوز معلوم نیست از دل این خودآگاهی چه تدبیری بیرون خواهد آمد.
جنگ دوازده روزه واقعیت ننگین و فاجعهباری را آشکار کرد و آن، آسیبپذیری نظامی ایران بود. اسرائیل در کمتر از ۷۲ ساعت پدافند هوایی ایران را نابود کرد. زیرساختهای نظامی کشور را ویران کرد و بیشتر فرماندهان سپاه را کشت. بیکفایتی حیرتانگیز و ندانمکاریهای امنیتیِ فرماندهان سپاه، کارشناسان غربی را شگفتزده کرده بود. بسیاری از آنان میپرسیدند چگونه ممکن است مقامهای بلندپایۀ سپاه برای ارتباطهای روزانۀ خود از تلفنهای همراهِ معمولی مجهز به برنامههایی مانند واتساپ استفاده کنند؟
جمهوری اسلامی اکنون در یک بنبست راهبردی گیر کرده است. این رژیم برای برنامۀ هستهایاش هزینۀ گزافی میپردازد. بیآنکه بتواند با مجهز کردن خود به سلاح هستهای توانایی بازدارندگی واقعی داشته باشد، ناگزیر است بار سنگین تحریمها، انزوای سیاسی و تهدیدهای نظامی اسرائیل و آمریکا را به دوش بکشد.
بعضی از مسئولان رژیم دربارۀ این موضوع بحث و حتی مجادله میکنند. بعضیها معتقدند ایران باید برای دستیابی به بمب هستهای عجله کند. اما بعضی دیگر با اشاره به تجربۀ فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی یادآوری میکنند که سلاح هستهای نمیتواند نظام اقتصادی و سیاسی در حال فروپاشی را نجات دهد. از سوی دیگر، شکی نیست که تأسیسات هستهای جمهوری اسلامی در زیر بمبهای سنگرشکن آمریکایی آسیب فراوان دیدهاند، چنان که بازسازی آنها در آیندۀ نزدیک ناممکن است.
نظرسنجیها و دادههای عینی به کارشناسان اجازه نمیدهند در باب آنچه گروههای بزرگ جامعه دربارۀ اوضاع و احوال کنونی میاندیشند، نظرپردازی کنند. به نظر میرسد در حال حاضر بیشینۀ مردم عادی بیعملی را به واکنشهای نسنجیده ترجیح میدهند. شکی نیست که بسیاری از آنان نگران آینده اند.
ایران بیش از ۹۰ میلیون جمعیت دارد. میلیونها تن از آنان در شهرها و روستاها از بیان دیدگاههای خود در شبکههای اجتماعی خودداری میکنند و کمتر پیش میآید که مخالفت خود را با رژیم آشکار کنند. با این حال، میدانند که جمهوری اسلامی اصلاحپذیر نیست. این را تجربۀ ۴۷ سال حاکمیت آن رژیم بر کشورشان ثابت کرده است. آنان به تجربه دریافتهاند که جمهوری اسلامی برای بقای خود از هیچ کوششی کوتاهی نمیکند و برای تحمیل خود بر مردم هیچ محدودیت اخلاقی ندارد. اما مردم در کلیّت خود شاهد زوال روزافزون رژیم در همۀ عرصههای حیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور اند.
جنگ دوازده روزه تنها یک درگیری نظامی با نتایج فاجعهبار برای جمهوری اسلامی نبود. آن جنگ، افزون بر خطاهای راهبردی آن رژیم در منطقه، مشکلات اساسی آن را نیز در درون کشور نشان داد. جنگ دوازده روزه همچنین فرسودگی ایدئولوژی اسلام سیاسی را چه در ایران و چه در جهان آشکار کرد. اکنون، سخن گفتن از «ایران اسلامی» شوخی زنندهای بیش نیست.
شکی نیست که جامعۀ ایران آبستن تحولی بزرگ است. کارشناسان دربارۀ آنچه در آینده روی خواهد داد با احتیاط سخن میگویند. اما آنچه بیشتر آنان بر آن تأکید میکنند این است که رژیم دیگر نمیتواند با امکاناتی که در اختیار دارد به حیات خود ادامه دهد. بسیاری از آنان بهویژه در داخل کشور معتقدند که این بار هر گام نسنجیدۀ رژیم در تحمیل ایدئولوژی خود بر جامعه ممکن است آتش خشم مردم را در ابعادی بیپیشینه شعلهور کند.
24 ตอน